« شخصیت عبارت است از تمتم ظرفیت های فراگیر فرد در سازگاری با محیط».

 

در مفهوم علمی نیز وقتی مفهوم شخصیت به معنای وسیع مورد نظر باشد طبعاً مفاهیم خوی، مزاج و استعداد را که مبین سه جنبه خاص هستند در بر می‌گیرد.

 

دیدگاه و نظریه های زیادی ‌در مورد شخصیت با هدف تبیین چرا و چگونگی رفتار انسان مطرح شده است. در این بین، نظریه های مبتنی بر دیدگاه های گرایشی، این فرض را در نظر می گیرند که رفتار، اعمال افکار و احساسات انسان ها در طول زمان استمرار دارد و طبیعت انسان لحظه به لحظه و به طور بی هدف تغییر نمی کند. منشأ این دیدگاه در ابتدا به تیپ های بیان شده توسط بقراط ( شامل: صفراوی، سوداوی، دموی و بلغمی) و پس از آن یونگ (۱۹۳۳) که دو تیپ برون گرایی و درون گرایی را مطرح کرد، باز می‌گردد. در این زمینه، تیپ های بدنی کرچمر و شلدون، تیپ های شخصیتی آبرنگ، نظریه صفات آلپورت و کتل و سایر نظریه ای عاملی برای تبیین رفتار و شخصیت انسان ارائه شده است. از معروف‌ترین نظریه های عاملی رایج، رویکرد پنج عاملی برای تبیین رفتار و شخصیت انسان ارائه شده است . از معروف‌ترین نظریه های عاملی رایج ، رویکرد پنج عاملی مک گری و کوستا به شخصیت با عنوان پنج بزرگ بوده، که شامل روان نژندی، گشودگی به تجربه، توافق گرایی و وجدان گرایی می‌باشد( کارور و شی یر، ۱۳۷۵).

 

در رابطه با بررسی شخصیت ، بقراط اولین فردی بود که افراد را بر اساس مزاج آن ها طبقه بندی کرد . پس از بقراط گرچمر (۱۹۲۵) و شلدون (۱۹۵۴) افراد را بر اساس ریخت و ساختمان بدنی طبقه بندی کردند. اما روان سنجان این طبقه بندی ها را به دلیل مبتنی نبودن بر اندازه گیری کمی، مورد انتقاد قرار دادند و در نتیجه دیدگاه تحلیل عوامل توسط اسپیرمن، برای بررسی کامل تر شخصیت مطرح شد که در رابطه با این دیدگاه، تعدادی از روانشناسان روش آماری را – که بر پایه جمع‌ آوری اطلاعات گوناگون و روان سنجی و سر انجام نتیجه گیری توسط تحلیل عوامل قرار دارد، به کار بردند و از این طریق به ارزیابی و بررسی رفتارها پرداختند که می توان از آن جمله کتل، گیلفورد و آبرنگ را نام برد.

 

بعدها نیز نورمن و گلدبرگ عنوان کردند که شخصیت فقط ۵ عامل اصلی را در بر دارد و سپس مک گری و کوستا(۱۹۸۵) در تحقیقات خود ‌به این نتیجه دست یافتند که شخصیت از پنج عامل اساسی ( روان نژندی، برون گرایی، گشودگی، توافق گرایی، و وجدان گرایی) تشکیل شده است. این پنج عامل با انواع شیوه های سنجش تأیید شدند، از جمله خود سنجی ها، آزمون ها عینی و گزارش های مشاهده گران ( مک گری و کاستا، ۱۹۹۱).

 

۲-۱۵ بررسی نظریه ها بر اساس ارتباط بین ویژگی های شخصیتی و اعتیاد به اینترنت

 

« اختلال اعتیاد به اینترنت، یک پدیده بین رشته ای است، و علوم مختلف پزشکی، رایانه ای، جامعه شناسی، حقوق … اخلاق و روان شناسی هر یک از زوایای مختلف این پدیده را مورد بررسی قرار داده‌اند. در هر یک از این علوم مختلف نظریه هایی برای این اختلال مطرح شده است و ترکیبی از مفاهیم چندین علم را در ربر می‌گیرد. یک نظریه، مجموعه ای از فضای است که واقعیت های بیرونی درباره یک پدیده را به یکدیگر پیوند می‌دهد تا آن پدیده را تبیین کند. ‌بنابرین‏ در تبیین اعتیاد به اینترنت با نظریه های بسیار زیادی روبرو هستیم. علی رغم پژوهش های فراوان و تلاش های هماهنگ برای شناسایی مهم ترین عوامل گرایش فرد به اعتیاد به اینترنت، کماکان موارد مبهم و پرسش های بسیار فراروی محققان و متخصصان این حوزه دارد. وجود دیدگاه ها، نظرات، تبیین ها و اختلاف نظر ‌در مورد نحوه پدید آمدن، طبقه بندی ، تشخیص، تداوم و استمرار اعتیاد به اینترنت، به پیچیدگی و معما گونه بودن این آسیب اشاره دارد. به همین خاطر است که هنوز هیچ فردی نظریه و دیدگاهی را که قادر به تبیین کلیه « رفتارهای اعتیاد گونه» شده باشد اعلام نداشته است. به همین منظور در این فصل به چند نظریه که زیر بنا و اساس طرح چند برنامه پیشگیری و درمان بوده اند، اشاره می شود.

 

سیگل و سنا ۱۹۹۷ نظریه های مربوط به رفتارهای انحرافی/ بزهکاری را به چهار دسته کلی تقسیم کرده‌اند که هر کدام از این دسته های کلی، خود نظریه های مختلفی را در بر می‌گیرد. این چهار دسته کلی عبارتند از : نظریه های فردی[۱۹]، نظریه های ساختار اجتماعی[۲۰]، نظریه های فرایند اجتماعی[۲۱]، نظریه های واکنش اجتماعی[۲۲]».

 

در نظریه های فردی ریشه اختلال در خود فرد جستجو می شود، یعنی ساحت زیست شناختی و ویژگی های روان شناختی شخص است که سازنده رفتار اوست. بر اساس این دیدگاه، شخصیت، شامل تمامی جنبه‌های رفتاری، هیجانی، شناختی، اخلاقی، و حتی جنبه جسمانی ، عصبی، هورمونی، و بیو شیمیایی می‌گردد که به وجود آورنده رفتارهای بهنجار یا نابهنجار است.

 

سیگل و سنا ۱۹۹۷ نظریه های ساختار اجتماعی را به سه دسته تقسیم کرده‌اند. بر اساس نظریه های ساختار اجتماعی، رفتار بزهکارانه ناشی از سازگاری فرد با شرایط حاکم در محیط های طبقه پایین است.

 

۱) نظریه های در هم ریختگی اجتماعی[۲۳]

 

۲) نظریه های فشار[۲۴]

 

۳) نظریه های خرده فرهنگ [۲۵]( فرهنگ منحرف)

 

نظریه های فرایند اجتماعی، نابهنجاری را ناشی از تعاملات انسان‌ها در زندگی روزمره در جامعه می‌داند. سیگل و سنا ۱۹۹۷) نظریه های فرایند اجتماعی را به نظریه های زیر تقسیم کرده‌اند:

 

الف) نظریه های تداعی افتراقی[۲۶]

 

ب) نظریه کنترل اجتماعی[۲۷]

 

ج) نظریه کنترل اجتماعی هیرشی[۲۸]

 

نظریه های واکنش اجتماعی بر روی نقشی که نهادهای اقتصادی و اجتماعی در ایجاد رفتارهای نابهنجار دارند، متمرکز می‌شوند. یعنی روشی که در آن جامعه واکنش نشان می‌دهد. دو نظریه مهم در بین نظریه های واکنش اجتماعی، نظریه بر چسب[۲۹] و نظریه تضاد[۳۰] است سیگل و سنا ۱۹۹۷)

 

۲-۱۵-۱ نظریه زیستی – پزشکی

 

این نظریه بر عوامل ارثی و مادرزادی در زمینه بی توازنی مغزی و انتقال دهنده های عصبی تأکید دارد. ‌بنابرین‏ ممکن است یک کروموزوم باعث افزایش یک هورمون و یا کاهش مواد شیمایی با اشکال در انتقال دهنده های عصبی که تنظیم کننده فعالیت های مغز و بقیه نظام عصبی است، شود و ‌بنابرین‏ فرد آسیب پذیری به اعتیاد داشته باشد که ‌در زمینه اینترنت نیزصدق می‌کند . هیجان خواهی و کم اجتنابی از آسیب، قادر خواهند بود تا حدود زیادی شروع اختلال اعتیاد به اینترنت را پیش‌بینی نمایند.

 

هیجان خواهی را می توان ‌به این صورت تعریف کرد:

 

« نیاز به گوناگونی، تازگی و مجموعه ای از احساس ها و تجربه ها و رضایت به خطرهای روانی و فیسزیکی و اجتماعی به منظور رسیدن به چنین تجربیاتی است» زاکرمن[۳۱] ۱۹۹۴).

 

برای صفت کلی هیجان خواهی چهار عامل یا مؤلفه‌ تعیین شده است ( زاکرمن ۱۹۹۴) این عوامل عبارتند از:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...