به بیانی دیگر ، یکی از مهمترین تصمیمات استراتژیک بازاریابی در ارتباط تقسیم بندی بازار ، بازاریابی هدف و جایگاه یابی است .

 

در تقسیم بندی بازار ، یک مؤسسه‌ فعال در کسب و کار تصمیم می‌گیرد که آیا کل بازار یا بخشی از آن را اثر بخش تر از رقبا تحت پوشش قرار دهد . شیوه ای که برای تقسیم بندی بازار مورد استفاده قرار می‌گیرد شامل انجام تحقیقات بازار ، تجزیه و تحلیل داده ها برای شناسایی بخش‌های بالقوه و جمع بندی هر بخش (یا گروه مشتریان ) برحسب ویژگی‌های آن است . معیارهای عمده برای انتخاب متغیرهای تقسیم بندی عبارتند از قابل اندازه گیری بودن ، متمایز بودن و قابل ملاحظه بودن.

 

متغییرهای عمده تر تقسیم بندی بازار های صنعتی عبارتند از متغیر های کلان (شامل نوع صنعت یا شرکت ، اندازه شرکت ، مکان مشتری و مصرف نهایی و متغییرهای خرد شامل نیازهای تمامی مشتری ، توانمندی‌های سازمانی ، سیاست خرید ، معیار خرید و ویژگی های فردی است .

 

مثلا ، زمانی که ‌در مورد نوع صنعت (یا نوع مشتری ) به بحث می پردازیم باید توجه کنیم که در کدام صنایع باید کالا ها یا خدمات خود بازاریابی می‌کنیم و یا ‌در مورد مصرف یا کاربرد نهایی توجه معطوف ‌به این نکته است که آیا باید بر مصارف نهایی یا کاربردهای خاصی از کالاهای خود توجه داشته باشیم و یا اینکه بتوجه خود را به تمام استفاده ها و کاربردهای کالاهای خود معطوف کنیم ؟ هر کالا یاخدمتی منافع ، استفاده یا کاربردهای متفاوتی دارد . نیازهای تعامل مشتریان متضمن ان است که ایا ،باید مشتریانی را مورد توجخ قرار دهیم که در فرایند تضمیم گیری خود به اطلاعا بیشتر ، کمک یا صحبت بیشتر با عرضه کنندگان نیاز دارند؟

 

و یا ‌در مورد سیاست‌های خرید آیا ماباید توجه خود را معطوف به مشتریانی کنیم که پیشنهادات رقابتی ، قسمت‌هایی که بر اساس مذاکره مشخص می شود قراردادهای کلیه دردست یا قراردادهای خدمات را ترجیح می‌دهند .(کریشنا ک.هاوالدار, ۱۳۸۵)

 

امروزه توجیه متناسب با نیازها ، ترجیحات و سلایق مصرف کنندگان بازارهای خارجی اساس در بازارهای جهانی به عبارت دیگر از جهان امروز مصرف کنندگان هستند که بر بازار حاکمیت داشته و نقش تعیین کننده ای رادر تقاضای جهانی ایفا می‌کنند . ازاینرو انتخاب صحیح بازار هدف به عنوان گام اول شناخت خواسته هاو انتظار ات خریداران در هر بازار بسیار حائز اهمیت است . بر این اساس در این بازار رقابتی ، برندگان کسانی هستند که بتوانند به خوبی ویژگی ها و انتظارات مصرف کنندگان راشناسایی و بانک برنامه استراتژیک در تمامی حوزه ها (تولید ، بازاریابی و…) کالا های مورد نیاز آن ها را عرضه کنند .

 

پدیده نو ظهور جهان شدن اقتصاد و از بین رفتن مرزهای کشورها به شدت در حال شکل گیری است و در آینده ای نه چندان دور کشورها به سختی قادر خواهند بود که خود رااز جریان کنار کشیده و تنها در حاشیه نظاره گر تحولات تجاری بین کشورها باشند. ( صباغ کرمانی، مجید؛ حسینی،میرعبدالله, ۱۳۸۰)

 

در بررسی استراتژی ها ، توجه همزمان به استراتژی ها ، ‌هدف‌های‌ بلندمدت ، مأموریت‌ سازمان و بررسی اطلاعات داخلی و خارجی سازمان بنایی را به دست می‌دهد که میتوان بر آن اساس استراتژی های قابل اجرا را شناسایی که در آن ها موارد ارزیابی قرار داد.

 

استراتژی ها باعث می‌شوند که سازمان با طی مراحل تدریجی از حالت کنونی خود پارا فراتر گذارده و به پایگاه مورد نظر (در آینده ) دست یابد مگر اینکه ناگهان با وضعی ناگوار از روبرو شود

 

می توان روش های مهم تدوین استراتژیها را در یک چارچوب تصمیم گیری سه مرحله‌ای گنجانید . ابزارها یا روش های ارائه شده در این چارچوب انواع سازمان‌ها مناسب است و به استراتژیست کمک می‌کند که استراتژیها را شناسایی ، ارزیابی و گزینش کند .

 

مرحله اول چارچوب تدوین استراتژی شامل ، ما تریس ارزیابی عوامل داخلی ،ماتریس ارزیابی عوامل خارجی و ماتریس بررسی رقابت می شود . در مرحله اول که آن را مرحله ورودی می‌نامند اطلاعات مورد نیاز برای تدوین استراتژی ها مشخص می شود. مرحله دوم که آن را مرحله مقایسه می‌نامند به انواع استراتژیهای امکان پذیر توجه می شود وبه همین منظور بین عوامل اصلی داخلی و خارجی سازمان نوعی توازن و معادل برقرار می گرددد.

 

روش‌ها یا ابزارهایی که در مرحله دوم مورد استفاده قرار می گیرندماتریس تهدید است ، فرصت‌ها ، نقاط ضعف ، نقاط قوت (SWOT )، ماتریس ارزیابی و موقعیت و اقدام استراتژیک (SPACE ) ، ماتریس گروه مشاوران بوستون ، ماتریس عوامل داخلی و خارجی و ماتریس استراتژی اصلی .

 

در مرحله سوم که آن را مرحله تصمیم گیری می‌نامند تنها از یک روش منحصر به فرد ، یعنی ماتریس استراتژیک کمی استفاده می شود . در ماتریس مذبور از اطلاعات ارائه شده در مرحله اول استفاده می شود انواع استراتژیهایی قابل اجرا را که در مرحله دوم شناسایی شده اند به شیوه ای عینی و بدون اعمال نظر شخصی مورد ارزیابی و قضاوت قرار داد . ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمیجذابیت نسبی انواع استراتژیک­ها را مشخص می کند و بدین گونه برای انتخاب استراتژی های خاص یک مبنای عینی (بدون اعمال نظر شخص) ارائه می کند .(دیوید, ۱۳۸۰)

 

ماتریس دارای ۴ خانه است .آن ها عبارت اند از استراتژی های تهاجمی[۱] ،محافظه کارنه[۲] ،تدافعی[۳] یا رقابتی[۴] . محورهای ماتریس ارزیابی موقعیت و اقدام استراتژیک نشان دهنده دو بعد داخلی (توان مالی(FS)[5] و مزیت رقابتی[۶](CA) و دو بعد خارجی (ثبات محیط(ES)[7] وقدرت صنعتی[۸](IS))می‌باشد. برای تعیین وضع کلی سازمان از نظر استراتژیک این چهار عامل دارای بالاترین اهمیت می‌باشند .

 

با توجه به نوع سازمان برای هر یک از ابعادی که برروی محورهای ماتریس ارزیابی موقعیت و اقدام استراتژیک در نظر گرفته می‌شوند ، می توان از متغییرهای زیادی استفاده کرد. به هنگام تهایه ماتریس ارزیابی موقعیت و اقدام استراتژیک بهتر است عواملی که پیش از این در ماتریس های ارزیابی عوامل داخلی و عوامل خارجی سازمان گنجادندیم ، مورد توجه قرار گیرند نمونه های دیگری از متغیرها رادر جدول ۲-۲ ارائه کرده ایم . برای مثال ، عواملی مانند بازده سرمایه ، اهرم مالی ، قدرت نقدینگی ،سرمایه درگردش و جریان های نقد می‌توانند بیانگر توان مالی سازمان باشند.(دیوید, ۱۳۸۰)

 

عواملی که جهت مزیت رقابتی می توان مورد بررسی قرار داد عبارتند از سهم بازار،کیفیت، وفاداری مشتریان و سطح تولید.این عامل از ۱- (زیاد) تا ۶- (خیلی ضعیف) امتیاز گزاری می شود.سایر جزئیات مورد توجه در مزیت رقابتی سهم بازار، کیفیت تولید، عمر محصول، وفاداری مشتریان، ظرفیت مطلوب رقبا، پیشرفتگی تکنولوژی، یکپارچگی عمودی و سرعت معرفی محصول جدید می‌باشند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...